دانشگاه شهید بهشتیمشاوره شغلی و سازمانی2008-162672620151222Moderating effect of organizational self-esteem on the relationship between self-efficacy and task performanceرابطه خودکارآمدی و عملکرد وظیفه: اثر تعدیلی عزت نفس سازمانی99497FAعلی مهداددانشگاه آزاد اسلامی واحد اصفهانحسن خردمند مشعلدانشگاه آزاد اسلامی واحد اصفهان (خوراسگان)افسانه تاجیکدانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شمالJournal Article20151024Abstract
This research was carried out by the purpose of determining the moderating effect of organizational self-esteem on the relationship between self-efficacy and task performance. Current research was descriptive with correlation type. Its statistical population included all employees of a public hospital, among them 200 were selected as a sample through convenience sampling method. Research instruments consisted of organizational self-esteem questionnaire by Pierce & Gardner, 2004, self-efficacy questionnaire by Shererr et al, 1982 and task performance questionnaire by Babakas & et al., 1999. Data were analyzed by use of Pearson’s correlation coefficient and hierarchical regression analysis. The results showed that there were significant relationship between organizational self-esteem, self-efficacy and task performance (pپژوهش حاضر با هدف تعیین اثر تعدیل کنندگی عزت نفس سازمانی بر رابطه خودکارآمدی و عملکرد وظیفه به مرحله اجرا درآمد. پژوهش حاضر توصیفی و نوع آن همبستگی است و جامعهی آماری شامل کلیه کارکنان یک بیمارستان دولتی است که از بین آنها تعداد 200 نفر به عنوان نمونه تعیین و از طریق روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار گردآوری دادهها، شامل پرشنامههای عزتنفس سازمانی (پیرز و گاردنر، 2004)، پرسشنامه خودکارآمدی (شرر و همکاران، 1982) و پرسشنامه عملکرد وظیفه (باباکاس و همکاران، 1999) می باشند. داده ها با استفاده از روشهای آماری ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون سلسله مراتبی مورد تحلیل قرار گرفتند و نتایج پژوهش نشان داد که بین خودکارآمدی با عملکرد وظیفه و عزت نفس سازمانی رابطه معنادار (01/0p<) وجود دارد. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون سلسله مراتبی نشان داد که خودکارآمدی و عزتنفس سازمانی (18/0 =β و 05/0>p) قادر به پیشبینی معنادار عملکرد وظیفه بوده و عزت نفس سازمانی قادر به تعدیل رابطه خودکارآمدی و عملکرد وظیفه میباشد .(p<0.01) بنابراین، براساس یافته های یافته های پژوهش حاضر میتوان چنین نتیجه گیری نمود که از طریق خودکارآمدی و عزت نفس سازمانی، می توان عملکرد وظیفه را افزایش داد. دانشگاه شهید بهشتیمشاوره شغلی و سازمانی2008-162672620151222Impact of Instruction Based on Multiple Intelligences Theory on career Self Efficacy of high School students deafآموزش مبتنی بر نظریه هوش های چندگانه گاردنر و تأثیر آن بر خودکارآمدی شغلی دانش آموزان ناشنوای هنرستانی شهر اصفهان588099520FAسعید رحیمیدانشگاه آزاد اسلامی علوم و تحقیقاتJournal Article20150519Abstract Impact of Instruction Based on Multiple Intelligences Theory on career Self Efficacy of high School students deaf The present research investigated the impact of instruction based on multiple intelligences theory on Career self efficacy of deaf students in high school. To reach this end sixty high school deaf students were selected randomly and were assigned equally to experimental and control groups. The Betz questionnaire have been implemented as pre, post and follow up tests experimental and control groups. Experimental group was undergone three weeks of instruction while control groups did not receive any specific instruction. Data were analysis utilizing a repeated measure design. Statistical analysis indicated that there were significant gains for experimental group terms of Career self efficacy (pهدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر آموزش مبتنی بر نظریه هوش های چندگانه گاردنر بر افزایش خودکارآمدی شغلی دانش آموزان ناشنوای هنرستانی بود. در راستای رسیدن به هدف فوق 60 نفر از دانش آموزان دختر و پسر مدارس ناشنوای هنرستانی شهر اصفهان به طور تصادفی انتخاب شدند و با گمارش تصادفی به دو گروه 30 نفری(15 نفر پسر و15 نفر دختر) آزمایشی و گواه تقسیم گردیدند. پژوهش حاضر با روش نیمه تجربی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه انجام شد. پرسشنامه خودکارآمدی شغلی بتز و همکاران(1996) به عنوان پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری در هر دو گروه مورد استفاده قرار گرفت. آموزش به مدت سه هفته(هفته ای دو جلسه دو ساعته) برای گروه آزمایشی انجام شد. گروه گواه هیچ آموزشی را دریافت نکردند. تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کواریانس نشان داد که بین دو گروه تفاوت معناداری از لحاظ خودکارآمدی شغلی وجود داشت. نتایج به دست آمده دلالت بر این داشت که آموزش مبتنی بر نظریه هوش های چندگانه گاردنر خودکارآمدی شغلی دانش آموزان ناشنوای هنرستانی را به طور معناداری افزایش داده است.تلویحات نظری و کاربردهای عملی پژوهش در اصل مقاله آورده شده است.https://jcoc.sbu.ac.ir/article_99520_6af12e1839da3164b0c139801460b8bf.pdfدانشگاه شهید بهشتیمشاوره شغلی و سازمانی2008-162672620151222ارائه مدلی برای ارتقاء سطح تعهد سازمانی رؤسا و مدیران واحدهای دانشگاه آزاد اسلامی براساس الگوهای رهبری ، سبک های شناختی و منابع کنترلارائه مدلی برای ارتقاء سطح تعهد سازمانی رؤسا و مدیران واحدهای دانشگاه آزاد اسلامی براساس الگوهای رهبری ، سبک های شناختی و منابع کنترل8110199526FAمهدی کلانتریدانشگاه آزاد اسلامی / واحد رودهنJournal Article20151117هدف پژوهش حاضر، ارائه مدلی برای ارتقاء سطح تعهد سازمانی رؤسا و مدیران واحدهای دانشگاه آزاد اسلامی می باشد . روش تحقیق بر پایه مفروضه های تحقیقات همبستگی و با اجرای پرسشنامه های سبک شناختی (CSI) ، منبع کنترل (راتر ،1978) ، تعهد سازمانی (ماودی و همکاران ،1979) ، و پرسشنامه محقق ساخته الگوهای رهبری روی 198 نفر به عنوان نمونه آماری از رؤسا و مدیران واحدهای دانشگاه آزاد اسلامی که با روش تصادفی چند مرحله ای انتخاب شده بودند ، اطلاعات لازم جمع آوری شد . بطور کلی ، نتایج رگرسیون چندگانه نشان می دهد که براساس الگوهای رهبری ، سبک های شناختی و منابع کنترل می توان مدلی را برای پیش بینی و ارتقای سطح تعهد سازمانی ارائه کرد . نتایج تحلیل مسیر نیز حاکی از ارتباط مستقیم و غیرمستقیم متغیرهای یاد شده با تعهد سازمانی است. و ضرایب بتا نشان داد که متغیرهای منبع کنترل درونی ، منبع کنترل بیرونی و سبک رهبری دیوان سالاری منفی ولی متغیرهای سبک تفکر تحلیلی (05/0>P و 565/0= β) ، منبع کنترل درونی (05/0>P و 361/0 - = β) ، سبک رهبری سیاسی (05/0>P و 244/0= β) و سبک رهبری مشارکتی (05/0>P و 239/0= β) معنی دار بوده و می توانند پیش بینی کننده سطح تعهد سازمانی رؤسا و مدیران باشد .چکیده :هدف پژوهش حاضر، ارائه مدلی برای ارتقاء سطح تعهد سازمانی رؤسا و مدیران واحدهای دانشگاه آزاد اسلامی می باشد . روش تحقیق بر پایه مفروضه های تحقیقات همبستگی و با اجرای پرسشنامه های سبک شناختی (CSI) ، منبع کنترل (راتر ،1978) ، تعهد سازمانی (ماودی و همکاران ،1979) ، و پرسشنامه محقق ساخته الگوهای رهبری روی 198 نفر به عنوان نمونه آماری از رؤسا و مدیران واحدهای دانشگاه آزاد اسلامی که با روش تصادفی چند مرحله ای انتخاب شده بودند ، اطلاعات لازم جمع آوری شد . بطور کلی ، نتایج رگرسیون چندگانه نشان می دهد که براساس الگوهای رهبری ، سبک های شناختی و منابع کنترل می توان مدلی را برای پیش بینی و ارتقای سطح تعهد سازمانی ارائه کرد . نتایج تحلیل مسیر نیز حاکی از ارتباط مستقیم و غیرمستقیم متغیرهای یاد شده با تعهد سازمانی است. و ضرایب بتا نشان داد که متغیرهای منبع کنترل درونی ، منبع کنترل بیرونی و سبک رهبری دیوان سالاری منفی ولی متغیرهای سبک تفکر تحلیلی (05/0>P و 565/0= β) ، منبع کنترل درونی (05/0>P و 361/0 - = β) ، سبک رهبری سیاسی (05/0>P و 244/0= β) و سبک رهبری مشارکتی (05/0>P و 239/0= β) معنی دار بوده و می توانند پیش بینی کننده سطح تعهد سازمانی رؤسا و مدیران باشد . https://jcoc.sbu.ac.ir/article_99526_833eb8b8f026bbfad03c155f548da86b.pdfدانشگاه شهید بهشتیمشاوره شغلی و سازمانی2008-162672620151222Investigating Competencies Required by Business counselorشناسایی شایستگیهای مورد نیاز مشاوران کسبوکار10211999507FAMohammad Aziziدانشگاه تهرانFataemeh Hatamiدانشگاه تهرانJournal Article20151013Diverse challenges facing entrepreneurs make it necessary to education of entrepreneurship counselors with special capabilities and Competencies. To impacting substantially on the success of the businesses, their competencies and capabilities of Business owners should be promoted. This study conducted aimed to competencies required by entrepreneurship counselors. The method of this study is a mixed approach. The method of data gathering in the qualitative is expert interviews, and in the quantitative section is questionnaire. The target population of current study in the qualitative section included business consultants and thematic analysis is used to data analysis in the qualitative section of this study and to analyzing data in quantitative section. The result of this study reveal that the parameters included of “motivation, Energize and Promising”, “Secrecy and Maintain confidentiality”, “Coaching, Facilitation and Management discussion workshops”, “Alertness to opportunities”, “The ability to gain entrepreneur’s confidence”, “The ability to analyze issues”, “Expertise in an industry”, “Using networking tools to establish and maintain professional relationships”, “The ability to Preparing a business plan” and “Awareness of the latest trends and Changes in the business environment” are ten parameters that have the highest priority in the framework of competencies required by entrepreneurship counselors. At the end, some recommendations for the improvement of these competencies are proposed.چالش های متنوع پیش روی کارآفرینان، لزوم پروش مشاورانی که دارای قابلیت های ویژه و شایستگیهای مورد نیاز برای ارائه خدمات مشاوره به کارآفرینان باشند را ایجاب میکند. توجه به قابلیتها و شایستگیهای کارآفرینانهی آنان و ارتقای این شایستگیها، به میزان چشمگیری بر موفقیت کسبوکارهای کشور تأثیرگذار است. این تحقیق با هدف شناسایی ابعاد مختلف شایستگیهای مورد نیاز مشاوران کسبوکار انجام گرفت. روش انجام این پژوهش دارای رویکردی آمیخته بوده که روش گرد آوری دادهها در بخش کیفی، مصاحبه با خبرگان و در بخش کمی نیز از ابزار پرسشنامه استفاده شده است.جامعه آماری شامل مشاوران کلیه شرکتهای خدمات فنی مهندسی، شرکت های مشاور مهندسی و کلیه مشاوران مستقل در شهر تهران هستند. شیوه تجزیه تحلیل داده ها در بخش کیفی تحلیل محتوا و در بخش کمی بصورت توصیفی و مدل معادلات ساختاری انجام شده است. نتایج این پژوهش نشان میدهد که شایستگیهای «انگیزه بخشی، انرژی بخشی و امیدبخشی»، «محرمانه پنداشتن اطلاعات کارآفرینان و حفظ حقوق مالکیت فکری آنان»، «توانایی مربیگری، تسهیلگری و مدیریت بحث ها در کارگاههای آموزشی»، «هوشیاری نسبت به فرصتهای جدید کاری»، «توانایی کسب اطمینان و اعتماد کارآفرینان»، «قدرت تجزیه و تحلیل مسائل»، «تخصص و دانش عمیق در یک صنعت یا بازار هدف»، «استفاده از ابزار شبکهسازی به منظور ایجاد و حفظ روابط حرفهای»، «توانایی تهیه طرح کسبوکار» و «هوشیاری نسبت به آخرین روند ها و تغییرات محیط» شایستگیهایی هستند که دارای بیشترین اولویت مورد نیاز مشاوران کارآفرینی بوده و نیازمند توجه و تقویت ویژهای میباشند.https://jcoc.sbu.ac.ir/article_99507_b221c1540515d6684f59d4a6bf7c8243.pdfدانشگاه شهید بهشتیمشاوره شغلی و سازمانی2008-162672620151222Investigation of Effect of psychological ownership on employee job performance among aviation industry personnelبررسی تاثیر مالکیت روانشناختی بر عملکرد شغلی کارکنان صنعت هوانوردی12013199512FAAhmad Ali Rohollahiدانشگاه هوایی شهید ستاریJournal Article20150524Psychological ownership means attachment between the individual and the aim is to understand the impact of their behavior. The purpose of this study was to investigate the psychological ownership on job performance. The aim of the present study is an applied perspective, the nature and methods, descriptive and correlational research focuses also on the time dimension, and the cross-sectional view of the types of data, quantitative research is considered. Statistical population consists of 460 employees of flight training airport that in accordance Morgan table 210 were selected by simple random sampling. In this research for measuring Psychological ownership Van dyne and Pearce (2004) questionnaire and for Job performance Paterson (1970) questionnaire have been used. The results showed that psychological ownership has a positive and significant relationship with job performance and dimensions of psychological ownership is the ability to predict job performance. Therefore, to create a sense of attachment to the staff for aligning individual goals with organizational goals and institutionalize the sense of ownership and belonging, self-consciousness, thoughts, ideas, opinions and beliefs of employees to organizational goals can be used to enhance the performance.هدف این پژوهش بررسی مالکیت روانشناختی بر عملکرد شغلی است. پژوهش پیش رو از دید هدف کاربردی است؛ از نظر ماهیت و روش، پژوهشی توصیفی- پیمایشی از نوع همبستگی بهشمار میرود؛ همچنین از جنبة زمانی، مقطعی و از نگاه نوع دادهها، پژوهشی کمی بهشمار میرود. جامعه آماری پژوهش تعداد 460 نفر از کارکنان یکی فرودگاههای آموزش خلبانی بودند که با استفاده از جدول مورگان و به روش نمونهگیری تصادفی ساده تعداد 210 نفر انتخاب شدند. در این پژوهش برای سنجش مالکیت رواننشناختی از پرسشنامة مالکیت روانشناختی ونداین و پیرس(2004) و در بخش عملکرد شغلی از پرسشنامهای عملکرد شغلی پاترسون(1970) استفاده گردید. یافتههای تحقیق نشان داد که مالکیت روانشناختی با عملکرد شغلی رابطهای مثبت و معنادار داشته و ابعاد مختلف مالکیت روانشناختی توانایی پیشبینی عملکرد شغلی کارکنان را دارد. بنابراین، با ایجاد احساس دلبستگی در کارکنان در جهت همسو ساختن اهداف فردی با اهداف سازمانی و نهادینه ساختن حس مالکیت و تعلق، آگاهی فردی، اندیشهها، آرا و عقاید و باورهای کارکنان به اهداف سازمانی میتوان سطح عملکردی کارکنان را تقویت نمود.https://jcoc.sbu.ac.ir/article_99512_6825251ebe8c28241b9983416df28878.pdfدانشگاه شهید بهشتیمشاوره شغلی و سازمانی2008-162672620151222Relationship between organizational constraints with employees self-determined work motivation of an industrial companyرابطه موانع سازمانی با انگیزش شغلی خود تعیین کنندگی کارکنان یک شرکت صنعتی13314699519FAنوری کعب عمیردانشگاه شهید چمران اهوازنگار جهاندیدهاصفهان، سمیرم، خیابان قشقایی، خیابان قدس، کوچه پیچک، پلاک 5سید اسماعیل هاشمی شیخ شبانی0000-0002-7220-0170Journal Article20150802The purpose of this study was to explore the relationship between dimensions of organizational constraints with self-determined work motivation. A sample of 250 employees of an industrial company in Ahvaz was selected, using stratified random sampling. The employees were completed organizational constraints (Brown & Mitchell, 1978) and self-determined work motivation (Blais, 1994) questionnaires. The data were analyzed by Simple and canonical correlation and multiple regression analysis using SPSS-22. According to results of canonical correlation, inappropriate job related information, prioritizing tasks and lack of tools and equipment are the major factors affecting self-determined work motivation . About regression analysis, dimensions of work motivation were had significant multiple relationship with various areas of organizational constraints, too.هدف اصلی این پژوهش بررسی رابطه ابعاد موانع سازمانی با ابعاد انگیزش شغلی خودتعیین کنندگی بود. با روش نمونه گیری تصادفی طبقهای نمونه ای شامل 250 نفر از کارکنان یک شرکت صنعتی در اهواز انتخاب شدند و دو پرسشنامه موانع سازمانی (براون و میچل، 1978) و انگیزش شغلی خودتعیینکنندگی(بلیس، 1994) توسط آنها تکمیل شد. تجزیه و تحلیل دادهها به روش همبستگی ساده و زیربنایی و تحلیل رگرسیون چندگانه و با استفاده از نرمافزار SPSS-22 انجام شد. با توجه به نتایج همبستگی زیربنایی، نامناسب بودن اطلاعات کاری، اولویتبندی کارها و کمبود مواد و ابزار مهمترین عوامل اثرگذار بر انگیزش شغلی خودتعیین کنندگی هستند. در ارتباط با تحلیل رگرسیون نیز ابعاد انگیزش شغلی با حیطههای گوناگونی از موانع سازمانی رابطهی چندگانهی معنادار داشتند.دانشگاه شهید بهشتیمشاوره شغلی و سازمانی2008-162672620151222The Mediating Role of Job demands and Emotional Exhaustion between Customer and Employee Incivilityبررسی نقش واسطهای الزامات شغلی و فرسودگی عاطفی در رفتار غیرشهروندی میان مشتری و کارمند99501FAحمید عبودیسید محسن علّامهفرشته کاظمیانJournal Article20150704The present study aimed to survey the mediating factors of the relationship between customer Incivility and Employee Incivility. Workplace incivility research has focused on within-organizational sources of incivility, and less attention has been paid to outside-organizational sources such as customers. In this cross-sectional field study, from 360 service employees who work in different departments of the Social Security Organization in Ahwaz city, 153 persons were selected randomly as a sample. The response rate for the survey was 87% (n = 133). The collected data were analyzed using SPSS v.19.0 and Amos v.18.0 softwares. Means, standard deviations, correlations, reliability estimates (Cronbach alphas), factor analysis and structural equation modeling were conducted to test the hypotheses and model fitness. Briefly, the results show that customer incivility toward employees is related to employee incivility toward customers through job demands first and then emotional exhaustion. Finally, after discussing the results, limitations and practical implications, a number of directions highlighted for future research. (=0.05پژوهش حاضر به دنبال بررسی متغیرهای میانجی در رفتارهای غیرشهروندی مشتریان و کارکنان سازمان تأمین اجتماعی در شهر اهواز میباشد. پژوهشهای پیشین در زمینهی رفتارهای غیرشهروندی در محیط کار بر روی منابع داخل سازمانی بدرفتاریها تمرکز داشتهاند و توجه کمی را به منابع خارج سازمانی از جمله مشتریان معطوف نمودهاند. در این مطالعهی میدانی، از تعداد 360 نفر کارکنان بخشهای مختلف سازمان تأمین اجتماعی در شهر اهواز که مشغول خدمترسانی هستند تعداد 153 نفر بصورت تصادفی به عنوان نمونه انتخاب شدند. تعداد 133 پرسشنامه معادل 87 درصد تکمیل و عودت داده شد. جهت گردآوری دادهها و اطلاعات از دو روش اسنادی و میدانی استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل دادهها نرمافزارهای SPSS v.19.0 وAmos v.18.0 بکار گرفته شد. جهت آزمون فرضیهها و برازش مدل پژوهش از آمار توصیفی، آزمون همبستگی، آلفای کرونباخ، تحلیل عاملی و مدلسازی معادلات ساختاری استفاده شد. بطور خلاصه، یافتهها نشان میدهد که رفتار غیرشهروندی مشتری از طریق متغیر فرسودگی عاطفی به تنهایی و همچنین از طریق توالی دو متغیر میانجی الزامات شغلی و سپس فرسودگی عاطفی با رفتار غیرشهروندی کارمند رابطه دارد. در نهایت، پس از توضیح نتایج، محدودیتها و پیشنهادهای کاربردی، رهنمودهایی جهت پژوهشهای آینده ارائه شد (05/0=).