دانشگاه شهید بهشتیمشاوره شغلی و سازمانی2008-1626124520210120Designing a Strategic Model for Compensation in Yazd Regional Electric Companyطراحی مدل جبران خدمات راهبردی شاغلین شرکت برق منطقهای یزد93010060510.52547/jcoc.12.4.9FAسمانه کارگریاندانشجوی دکتری مدیریت بازرگانی، گرایش رفتار سازمانی و منابع انسانی، دانشگاه اصفهانعلی شائمی برزکیدانشیار، گروه مدیریت، دانشکده علوم اداری و اقتصاد، دانشگاه اصفهانهادی تیموریدانشیار، گروه مدیریت، دانشکده علوم اداری و اقتصاد، دانشگاه اصفهان0000-0003-3288-1319Journal Article20190629Aim: The main Purpose of this article is to design a strategic model for compensation in Yazd Regional Electric Company.<br /> Method: In this research To collect qualitative data Interview was conducted with 15 managers of different levels in the company and Grounded Theory was used to analyze the data. CVR and CVI were used to validate the questionnaire and Cronbach alpha showed the reliability of it. <br /> Results: Results show that consideration of both financial and non-financial aspects of compensation is one of the important points that managers and officials should pay attention to.<br /> Conclusion: To get the advantages of compensation system, employees’ needs and their participation in designing compensation system is vital. Also updating compensation system according to the situation is so important. The Board of Directors plays a significant role in employees’ efficiency and effectiveness through subscribing guidelines.هدف: هدف کلی این پژوهش طراحی مدل راهبردی جبران خدمات شاغلین شرکت برق منطقهای استان یزد میباشد.روش: در این پژوهش برای گردآوری دادههای کیفی با 15 نفر از مدیران سطوح مختلف و کارکنان شرکت برق منطقهای استان یزد، مصاحبه صورت گرفته و جهت تجزیه و تحلیل دادهها از گراندد تئوری استفاده شده است. برای ارزیابی روایی پرسشنامه از ضریب نسبی روایی و شاخص روایی و برای ارزیابی پایایی از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شده است.یافتهها: نتایج به دست آمده از پژوهش نشان از آن دارد که درنظر گرفتن ابعاد مادی و غیرمادی جبران خدمات به صورت همزمان از نکات مهمی است که باید مدیران و مسئولان به آن توجه داشته باشند.نتایج: برای بهرهمندی از مزایای نظام جبران خدمات توجه به نیازهای کارکنان و مشارکت آنها در طراحی نظام جبران خدمات و همچنین به روز رسانی نظام جبران خدمات با توجه به اقتضائات، بسیار حائز اهمیت است. در این میان هیات مدیره نیز از طریق تصویب دستورالعملها نقش بسزایی در کارآمدی و اثربخشی جبران خدمات کارکنان بر عهده دارد.https://jcoc.sbu.ac.ir/article_100605_f1bbc16cf17befab11c792e59c4ab43b.pdfدانشگاه شهید بهشتیمشاوره شغلی و سازمانی2008-1626124520210120Identifying and explaining Proactive career behaviours to improve employability of employers using fuzzy Delphi methodشناسایی و تبیین رفتارهای مسیر شغلی آینده نگر در جهت بهبود قابلیت استخدام پذیری متقاضیان کار با استفاده از روش دلفی فازی315210061110.52547/jcoc.12.4.31FAسید نجم الدین موسویدانشیار گروه مدیریت، دانشگاه لرستان، خرم آباد، ایران0000-0002-6969-7729رضا سپهونددانشیارگروه مدیریت، دانشگاه لرستان، خرم آباد، ایرانعلی شریعت نژاددکتری مدیریت منابع انسانی، گروه مدیریت، دانشگاه لرستان، خرم آباد، ایرانسیده نسیم موسویدانش آموخته کارشناسی ارشد، مدیریت بازرگانی، دانشگاه آزاد ملایر، ملایر، ایرانJournal Article20190826Identifying and explaining Proactive career behaviours to improve employability of employers using fuzzy Delphi method<br /> <br /> Abstract<br /> Today, due to the large number of unemployed graduates and the large number of students in the country, job seekers need proactive career behaviours in order to improve their employability. Therefore, it is important to take a strategic and forward-looking approach to ensure employability and finding the job for future job seekers. The purpose of this study was to identify and explain proactive career behaviours to improve employability of job seekers in Iran. This study is a mixed research based on qualitative and quantitative researches and is a type of deductive research. The statistical population of the study consists of human resources specialists who were selected by snowball sampling method and based on theoretical competence principle, 30 of them were selected as sample members. In the qualitative part, data gathering tool was interview and in the quantitative part questionnaire was used, whose validity and reliability were confirmed by CVR index and Kappa Cohen test and content validity and test-retest reliability, respectively. Qualitative data were analyzed with Atlas.ti software and coding method and quantitative data were analyzed by Delphi Fuzzy method. The results show that the most important proactive career behaviours to improve the employability of job applicants are having strategic thinking, a clear and realistic perspective, change skills, problem-solving ability, knowledge-based innovation, Dynamic learning capabilities, cultural intelligence and emotional intelligence. <br /> <br /> Keywords: Career, proactive career behaviours, Job Seekers, Fuzzy Delphi Method.امروزه با توجه به خیل عظیم جمعیت فارغ التحصیل بیکار و حجم بالای دانشجویان کشور، متقاضیان کار برای آنکه قابلیت استخدام پذیری خود را بهبود بخشند، نیازمند به رفتارهای مسیرشغلی آیندهنگرانه هستند. بنابراین روی آوردن به رویکرد استراتژیک و آینده نگرانه در جهت تضمین استخدامپذیری و یافتن شغل مناسب برای متقاضیان کار در آینده اهمیت زیادی پیدا میکند. پژوهش حاضر با هدف شناسایی و تبیین رفتارهای مسیرشغلی آیندهنگر درجهت بهبود استخدامپذیری برای متقاضیان کار کشور انجام شد. این پژوهش از نظر روش آمیخته، برمبنای پژوهشهای کیفی و کمّی و از نوع پژوهشهای قیاسی استقرایی است. جامعه آماری پژوهش متخصصان منابع انسانی هستند که با استفاده از روش نمونهگیری گلوله برفی و بر اساس اصل کفایت نظری، 30 نفر از آنان بهعنوان اعضای نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات در بخش کیفی مصاحبه و در بخش کمّی پرسشنامه بود که روایی و پایایی آنها به ترتیب با استفاده از شاخص CVR و آزمون کاپای کوهن و روایی محتوایی و پایایی آزمون مجدد تأیید شد. دادههای کیفی با نرمافزار Atlas.ti و روش کدگذاری و دادههای کمّی با روش Delphi Fuzzy تحلیل شدند. نتایج پژوهش نشان داد که مهمترین رفتارهای مسیر شغلی آینده نگر برای بهبود قایلیت استخدامپذیری متقاضیان کار، داشتن تفکراستراتژیک، چشمانداز روشن و واقعبینانه، مهارت پذیرشتغییر، توانایی درک و حل مسئله، نوآوری دانشبنیان، قابلیت یادگیریپویا، هوش فرهنگی و هوش هیجانی هستند. https://jcoc.sbu.ac.ir/article_100611_435b2a3a4e9b9232f476a3730b6d1b67.pdfدانشگاه شهید بهشتیمشاوره شغلی و سازمانی2008-1626124520210120Qualitative Study of Dimensions and Factors Affecting the Formation of
Teachers loafingمطالعه کیفی ابعاد و عوامل موثر بر شکل گیری طفره روی معلمان537010059410.52547/jcoc.12.4.53FAسهیلا مختاریدانشجوی دکتری، دانشگاه خوارزمی، تهران، ایرانحسن رضا زین آبادیدانشیار مدیریت آموزشی، دانشگاه خوارزمی، تهران، ایرانJournal Article20190506The present study aimed to investigate the dimensions and factors affecting the formation of organizational loafing among school teachers. This research has been conducted using a qualitative approach as well as a descriptive phenomenological strategy. The participants in this study included 11 experienced female teachers who were generally highly educated in terms of group working in schools of Tehran in the academic year of 96-97. They were selected from regions 6, 11, 2, and 5. Also, the participation of these individuals in the research was based on the personal desire. In addition to that, their participation was based on standard sampling (over 10 years of experience and participation in group work) according to theoretical saturation rule. Since the research strategy was qualitative, the data were collected using in-depth interviews with the participants. Data were analyzed in three stages including open, axial and selective coding. The results showed that the evasion includes two individual and organization dimensions with 13 sub-themes. Also, the factors affecting the formation of loafing were identified in four main themes (management, culture, structure, and colleagues) and 15 sub-themes. A remarkable point in this study is that teachers have described four factors that have been considered both as effective in the formation of loafing and as corrective factors to prevent this phenomenon. The study found that school teachers are vulnerable to loafing. Therefore serious decisions should be made to prevent the outbreak.پژوهش حاضر با هدف بررسی ابعاد و عوامل مؤثر بر شکلگیری طفرهروی سازمانی معلمان مدارس انجام گرفته است. این پژوهش با رویکرد کیفی و با استفاده از راهبرد پدیدارشناسی توصیفی انجام گرفته است. مشارکتکنندگان در این پژوهش شامل 11 نفر از معلمان زن با تجربه و عموماً با تحصیلات بالا در زمینه کار گروهی در مدارس شهر تهران در سال تحصیلی 96-97 که از مناطق 6، 11؛ 2، و 5 انتخاب شدند. همچنین مشارکت این افراد در پژوهش براساس میل شخصی و براساس نمونهگیری معیار (تجربه بالای 10 سال و مشارکت در کار گروهی) با توجه به قاعده اشباع نظری بوده است. از آنجا که استراتژی پژوهش، کیفی بوده دادههای مورد نیاز با استفاده از مصاحبههای عمیق با مشارکتکنندگان جمعآوری و در قالب سه مرحله کدگذاری آزاد یا باز، محوری و انتخابی تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که طفرهروی شامل دو بعد فردی و سازمانی که 13 مضمون فرعی میباشد. همچنین عوامل مؤثر بر شکلگیری طفرهروی در 4 مضمون اصلی (مدیریت، فرهنگ، ساختار و همکاران) و 15 مضمون فرعی قابل شناسایی هستند. نکته قابل توجه در این پژوهش این است که معلمان 4 عاملی را که در شکلگیری طفرهروی مؤثر دانستهاند بهعنوان عوامل اصلاحی برای جلوگیری از بروز این پدیده نیز بیان کردند. این پژوهش نشان داد که معلمان مدارس در معرض آسیب طفرهروی قرار دارند و باید تصمیمات جدی برای جلوگیری از شیوع و مباره با آن اتخاذ نمود.https://jcoc.sbu.ac.ir/article_100594_0e8c83b2bcc2cb4b63e724369d465973.pdfدانشگاه شهید بهشتیمشاوره شغلی و سازمانی2008-1626124520210120Studying the Mediating Role of Career adaptability in the Relationship among Personality and Core self-evaluation with University to work transitionبررسی نقش میانجیگری انطباقپذیری مسیرشغلی در ارتباط بین شخصیت و ارزیابی بنیادین خویشتن با آمادگی گذار دانشگاه به کار719610059610.52547/jcoc.12.4.71FAشیوا شریفیکارشناسی ارشد مشاوره شغلی ، دانشگاه اصفهاناحمد صادقیدانشیار مشاوره شغلی، دانشگاه اصفهانJournal Article20190410Aim: Purpose of the current study was to investigate the role of career adaptability as a mediator between personality and core self-evaluation with the university to work transition. Method: It was a correlational study which was analyzed by using SPSS 23 and AMOS 23 statistical package. The statistical population of the study included all Isfahan university bachelor students who were in the third or fourth year of their education. This investigate was conducted using a sample of 401 students of whole 2683 population, through stratified sampling (due to gender and population of each faculty), who completed university to work transition scale (Sadeghi, 2018), career adaptability scale (Savickas and Profeili, 2012), core Self- evaluation scale and big five personality traits (NEO-FFI) by (Mc-Crae and Costa, 2004) questionnaire. Results: The results indicated that career adaptability was a full mediation in the relation of extraversion and university to work transition (pهدف: پژوهش حاضر، با هدف بررسی نقش میانجیگری انطباقپذیری مسیرشغلی در ارتباط بین شخصیت و ارزیابیبنیادینخویشتن با آمادگی گذار دانشگاه به کار انجام شد. روش: روش پژوهش توصیفی، همبستگی بود که با تحلیل معادلات ساختاری با استفاده از نرمافزارهای SPSS 23 و AMOS 23 انجام شد. جامعهی آماری، دانشجویان ترم 6 تا 8 مشغول به تحصیل دوره کارشناسی دانشگاه اصفهان، در سال تحصیلی 97-96 بودند. روش نمونهگیری، طبقهای متناسب با حجم و جنسیت بود و در نهایت، از بین جامعهی 2683 نفری، 401 دانشجو مورد بررسی قرار گرفتند. ابزارهای گردآوری دادهها شامل پرسشنامهی پنج عاملی بزرگ شخصیت (NEO-FFI) مک کری و کاستا (2004) و مقیاسهای ارزیابیبنیادینخویشتن جاج و دورهام (2003)، انطباقپذیری مسیرشغلی ساویکاس و پورفلی (2012) و آمادگی گذار دانشگاه به کار صادقی و همکاران (1396) بود. یافتهها: نتایج نشان داد که انطباقپذیری مسیرشغلی، میانجی کاملی (02/0 p <) برای ارتباط برونگرایی و گذار دانشگاه به کار بود ولی در رابطهی ارزیابیبنیادینخویشتن (02/0 p <)، وجدانگرایی (05/0 p <) و توافقپذیری (05/0 p <) با گذار دانشگاه به کار، میانجی جزئی محسوب میشد، همچنین ارتباط بین تجربهگرایی، با آمادگی گذار دانشگاه به کار کاملاً مستقیم (001/0 p <) و انطباقپذیری مسیرشغلی میانجی رابطهی بین تجربهگرایی و آمادگی گذار نبود. علاوه بر آن، در ارتباط روانرنجوری با آمادگی گذار، نقش انطباقپذیری مسیرشغلی، بیاثر بود. نتیجهگیری: نتیجهی پژوهش حاضر اذعان دارد که افزایش انطباقپذیری مسیرشغلی دانشجویان میتواند تسهیلگری برای افزایش موفقیت فرآیند گذار دانشگاه به کار آنها باشد، علاوه بر این، با توجه به اینکه ارزیابی دانشجویان از میزان شایستگیها و توانمندیهایشان، عامل مؤثری بر میزان انطباقپذیری مسیرشغلی و آمادگی گذار دانشگاه به کار آنها میباشد، طرحریزی برنامههایی جهت افزایش میزان ارزیابی دانشجویان از ویژگیهای بنیادین خویشتنشان، ضروری مینماید. همچنین در طرحریزیهای به منظور افزایش ارزیابیبنیادینخویشتن، انطباقپذیری مسیرشغلی و آمادگی گذار دانشگاه به کار افراد، بهتر است ویژگیهای شخصیتی آنها مورد توجه قرار گیرد.https://jcoc.sbu.ac.ir/article_100596_d10990cce16718316ea6f5083b81ce5a.pdfدانشگاه شهید بهشتیمشاوره شغلی و سازمانی2008-1626124520210120The prediction of Compulsory and Voluntary Organizational Citicenship Behaviors through Job Insecurity and job Stress Perceptionپیش بینی رفتارهای شهروندی سازمانی اجباری و ارادی از طریق ادراک ناامنی شغلی و ادراک استرس شغلی9711610061310.52547/jcoc.12.4.97FAعلی مهدادعضو هئیت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد اصفهان (خوراسگان)0000-0001-9366-5500مریم السادات سجادیکارشناسی ارشد روانشناسی صنعتی و سازمانی، دانشگاه ازاداسلامی، واحد اصفهان (خوراسگان).فریناز آبشاهیکارشناسی ارشد روانشناسی صنعتی و سازمانی، دانشگاه ازاداسلامی، واحد اصفهان (خوراسگان).Journal Article20190509The purpose of the present research was to study the prediction of compulsory and voluntary organizational Citizenship behaviors throgh perceived job insecurity and perceived job stress among employees of a food factory in Isfahan.The research population consisted all employees of the mentioned factory, among which 163 were selected through convenience sampling method. The research instruments consisted of perceived job insecurity (Frances and Barling, 2005), perceived job stress (Babakas, Yavas and Achille, 2009), organizational citizenship Behaviors (Lee and Allen, 2002) and compulsory organizational–citizenship behaviors) Vigoda- Gadot, 2007). Data were analyzed by using of Pearson's correlation coefficient and multiple regression analysis (stepwise). The results showed that there is significant positive relationship (Pهدف از پژوهش حاضر پیشبینی رفتارهای شهروندی سازمانی اجباری و ارادی از طریق ادراک ناامنی شغلی و ادراک استرس در میان کارکنان یک کارخانهی تولید مواد غذایی در اصفهان بود. جامعهی آماری پژوهش شامل کلیهی کارکنان کارخانه مذکور بودند که از میان آنها 163 نفر به شیوهی در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای گردآوری دادهها شامل پرسشنامهی ادراک عدم امنیت شغلی فرانسیس و بارلینگ (2005)، پرسشنامه ادراک استرس شغلی باباکاس، یاواس و آشیل (2009)، پرسشنامه رفتارهای شهروندی- سازمانی لی و آلن (2002) و پرسشنامه رفتارهای شهروندی- سازمانی اجباری ویگودا- گادوت (2007) بود. یافتهها با استفاده از روش ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه (به شیوهی گام به گام) تحلیل گردید و نتایج نشان داد که بین ادراک ناامنی شغلی با رفتارهای شهروندی اجباری، رابطه مثبت و با رفتار شهروندی ارادی (معطوف به افراد و سازمان) رابطه منفی و معنادار (01/0p <) وجود دارد. همچنین بین ادراک استرس شغلی با رفتار شهروندی اجباری، رابطه مثبت و با رفتار شهروندی ارادی (معطوف به افراد و سازمان) رابطه منفی و معنادار (01/0p <) وجود دارد. علاوه بر این، نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد که از میان متغیرهای پیش بین فقط ادراک استرس شغلی، پیشبینی کنندهی معنادار رفتار شهروندی اجباری (01/0p <، 46/0 = β) با توان پیش بینی 6/26 درصد و رفتار شهروندی ارادی معطوف به افراد (01/0p <، 16/0- = β) با توان پیش بینی 3/6 درصد بود و هر دو متغیر ادراک ناامنی شغلی و ادراک استرس شغلی پیش بین معنادار (01/0p <، 36/0- = β) و (01/0p <، 44/0- = β) رفتار شهروندی ارادی معطوف به سازمان با توان پیشبینی 6/40 درصد بودند. بنابراین، بر اساس یافتههای پژوهش میتوان چنین نتیجهگیری نمود که کارکنان در شرایط ادراک امنیت شغلی بالا و استرس شغلی پایین اقدام به رفتار شهروندی سازمانی ارادی و در شرایط ادراک امنیت شغلی پایین و استرس شغلی بالا اقدام به رفتارهای شهروندی اجباری میکنند.https://jcoc.sbu.ac.ir/article_100613_b5e6c36370efaef3a3e2d1bbe2fd23db.pdfدانشگاه شهید بهشتیمشاوره شغلی و سازمانی2008-1626124520210120An investigation mediating role of perceived stress syndrome in the
relationship between meta-cognitive beliefs and mental rumination with job
performance of firefighters staffبررسی نقش میانجی نشانگان تنیدگی ادارک شده در رابطه باورهای فراشناختی و نشخوارهای ذهنی با عملکرد شغلی کارکنان آتش نشانی11713610060310.52547/jcoc.12.4.117FAابراهیم نامنیدانشیار مشاوره گروه علوم تربیتی. دانشگاه حکیم سبزواری، سبزوار، ایرانفاطمه دهنویکارشناسی ارشد مشاوره، دانشکده علوم انسانی ، دانشگاه ازاد اسلامی واحد نیشابور، نیشابور، ایرانJournal Article20190526Aim: This research aimed to investigate the mediating role of perceived stress syndrome in the relationship between meta-cognitive beliefs and mental rumination with job performance of firefighters. Methods: This study was descriptive - correlational and applied research. The study population included all firefighters in Mashhad city in 2018. The statistical population was 440 people who were selected by convenience sampling on the Morgan table. Saffarzadeh's Perceived Stress Syndrome (2000), Wells and CartwrightHatton's Metacognition Questionnaire (2004), Nolen Nolen-Hoeksema and Morrow's Ruminative Response Scale (1991), and Paterson’s Job Performance Questionnaire (1986) were used to gather data. The data were analyzed through correlation and path analysis using the SPSS22 and AMOS. Results: Results showed that metacognitive beliefs (0.08) and mental rumination (0.14) did not affect directly by job performance, But meta-cognitive beliefs (0.11) and rumination (0.19) affected indirectly through the Perceived Stress Symptoms on job performance; So perceived stress syndrome play a significant mediating role in the relationship between metacognitive beliefs and mental rumination with the job performance. Conclusion: It can be concluded that the relationship between meta-cognitive beliefs and mental rumination with the job performance of firefighters wad not a simple linear relationship so perceived stress can play a mediating roleهدف: این پژوهش با هدف بررسی نقش میانجی نشانگان تنیدگی ادارک شده در رابطه باورهای فراشناختی و نشخوارهای ذهنی با عملکرد شغلی آتش نشانان انجام شد.روش: این پژوهش توصیفی - همبستگی و از نوع مطالعات کاربردی است. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه کارکنان آتش نشانان شهرستان مشهد در سال 97 می باشد.. 205 نفر به عنوان نمونه پژوهش به صورت در دسترس و داوطلبانه انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه نشانگان تنیدگی ادراک شده صفار زاده (1379)، پرسشنامه فراشناختی ولز (2004)، مقیاس پاسخ نشخوار نولن ـ هوکسیما و مورو (1991) و پرسشنامه عملکرد شغلی پاترسون (1986)استفاده گردید. دادههای پژوهش با استفاده ازروش های همبستگی و تحلیل مسیر و با استفاده از نرم افزار آموس و spss22 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها : یافته ها نشان داد نشانگان تنیدگی ادراک شده در رابطه بین باورهای فراشناختی و نشخوار ذهنی با عملکرد شغلی نقش میانجیگرانه معنی داری ایفا می نماید ولیکن، بین باورهای فراشناختی و نشخوار ذهنی با عملکرد شغلی رابطه معنی داری ندارند.نتیجه گیری: با استفاده از نتایج حاصل می توان نتیجه گرفت که رابطه باور های فراشناختی و نشخوار ذهنی با عملکرد شغلی آتش نشانان یک رابطه خطی ساده نیست و نشانگان تنیدگی ادراک شده می تواند نقش میانجی گرانه ایفا کند.https://jcoc.sbu.ac.ir/article_100603_0acea67c347c25fdce58c80e4801c71e.pdfدانشگاه شهید بهشتیمشاوره شغلی و سازمانی2008-1626124520210120Structural Equation Modeling of the Relationship between Teacher's Classroom
Management Styles and the Social Skills Dimensions and Students' Academic Performanceمدل یابی معادلات ساختاری رابطه بین سبک های مدیریت کلاس معلمان با ابعاد مهارت های اجتماعی و عملکرد تحصیلی دانش آموزان13715410060710.52547/jcoc.12.4.137FAسیروس شیراونددانشجوی دکترای علوم تربیتی، مدیریت آموزشی دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایرانرضا هویداعضو هیات علمی دانشگاه اصفهان, اصفهان، ایرانسعید رجایی پورعضو هیات علمی دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایرانJournal Article20190525This study aimed to determine the structural equation modeling of the relationship between teachers' classroom management styles with the social skill dimensions and academic performance of elementary school students in Kermanshah. Methods: The research method was descriptive-correlational. According to the Cochran formula, 394 students and 197 teachers were selected as samples. We used researchermade Classroom Management Styles (Shiravand, 2016), Social Skills (2004), and Pham and Taylor's Academic Performance Of Students (1998). The correlation between variables was performed to analyze the data using SPSS24, AMOS23 software. Results: The results showed that there was a positive correlation between the teachers' management styles and social skills (r = 0.37) and the positive correlation between social skills and students' academic performance (r = 0.55) and a positive correlation between teachers' Students' education (r = 0.45) at the level (p = 0.001) was statistically significant. Conclusion: According to the obtained results, the teachers' classroom management styles have been influential on the students' academic performance, social skills, and the students' academic performance. The teachers' classroom management styles were also influential on the students' academic performance by emphasizing social skills, conversational skills, group activities, familiarity skills, self-regulation, crisis management, and conflict. An interactive and participatory management style has the most significant impact on social skills. The professional-oriented style has had the most significant impact on performanceهدف :پژوهش حاضر باهدف طراحی و تبیین الگوی روابط سبکهای مدیریت کلاس معلمان با ابعاد مهارتهای اجتماعی و عملکرد تحصیلی دانشآموزان مدارس ابتدایی شهر کرمانشاه انجامشده است. روش: پژوهش از نوع توصیفی- همبستگی استفادهشده است و جامعه آماری شامل دانشآموزان نواحی 1، 2 و 3 شهر کرمانشاه به تعداد 11777 نفر و معلمان نواحی 1، 2 و 3 شهر کرمانشاه به تعداد 403 نفر بوده است. حجم نمونه در بخش کمی بر اساس فرمول کوکران و با روش نمونهگیری تصادفی طبقهای تعداد 394 نفر دانشآموز و تعداد 197 نفر از معلمان به عنوان نمونه انتخاب گردید. برای جمعآوری دادهها از پرسشنامههای سبکهای مدیریت کلاس درس، مهارتهای اجتماعی و عملکرد تحصیلی دانشآموزان استفادهشده است. روایی صوری و محتوایی پرسشنامهها به تأیید متخصصین و روایی سازه از طریق تحلیل عاملی تأییدی و پایایی آنها نیز با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ به ترتیب 928/.904/؛ و 94/. محاسبه گردید. برای تجزیه و تحلیل دادهها از نرمافزارهای آماری SPSS24، AMOS23 استفادهشده است. یافتهها: پژوهش نشان داد، همبستگی بین سبکهای مدیریت کلاس معلمان و مهارتهای اجتماعی (37/0= r) و همبستگی بین مهارتهای اجتماعی با عملکرد تحصیلی دانشآموزان (55/0=r) و همبستگی میان سبکهای مدیریت کلاس معلمان با عملکرد تحصیلی دانشآموزان برابر (45/0=r) و از لحاظ آماری در سطح (001/0=p) معنیدار است؛ نتیجه گیری: بنابراین متغیر سبکهای مدیریت کلاس معلمان بر عملکرد تحصیلی و مهارتهای اجتماعی دانشآموزان و عملکرد تحصیلی دانشآموزان تأثیرگذار بوده است. لذا، سبکهای مدیریت کلاس معلمان با تأکید بر مهارتهای اجتماعی؛ مهارت مکالمه؛ فعالیتهای گروهی؛ مهارت دوستیابی؛ خود تنظیمی و مدیریت بحران و تعارض میتواند بر عملکرد تحصیلی دانشآموزان تأثیرگذار میباشد.https://jcoc.sbu.ac.ir/article_100607_4f20e222efa4ca625b367f23278e0bdd.pdfدانشگاه شهید بهشتیمشاوره شغلی و سازمانی2008-1626124520210120Presentation of the pattern empowerment management for school administrators Secondary education in Tehran cityارائه الگوی مدیریت توانمندسازی برای مدیران مدارس متوسطه آموزش و پرورش شهر تهران15517610060910.52547/jcoc.12.4.155FAزهرا اربابیاندانشجوی دکتری مدیریت آموزشی دانشگاه آزاد اسلامی، دبی، امارات متحده عربیعباس خورشیدیاستاد گروه مدیریت آموزشی، واحد اسلامشهر، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایرانمحمدرضا شهریاریاستاد گروه مدیریت آموزشی، دانشگاه آزاد اسلامی، دبی، امارات متحده عربیمانی شریفیدانشیار، گروه مهندسی صنایع، واحد قزوین، دانشگاه آزاد اسلامی، قزوین، ایرانJournal Article20200304Aim: The purpose of this study was to present a model of empowerment management for high school principals in Tehran. Methodology: This study is applied in terms of purpose, qualitative in terms of data, and in terms of conducting research, it is a kind of data base. Academic experts and educational managers active in the field of practice were considered as the research community. The purpose of the snowball method was to conduct 18 interviews, and the researcher identified that the information gathered had reached a saturation point. The data collection tool was a review of national and international documents related to the subject as well as a semi-structured exploratory interview. Results: The findings indicated that the identified dimensions for the model of empowerment of high school principals in Tehran include some dimensions such as general abilities, puberty abilities, intellectual perceptual abilities, leadership abilities, interpersonal abilities, and organizational-managerial abilities. In order to validate the final model, Delphi technique was used to validate the findings. Conclusion: It can be said that the dimensions of empowerment model obtained in this study is a complete combination of internal and external research that none of them has achieved beyond these 6 dimensions.هدف: پژوهش حاضر با هدف ارائه الگوی مدیریت توانمندسازی برای مدیران مدارس متوسطه آموزش و پرورش شهر تهران انجام شده است. روش: این پژوهش از نظر هدف کاربردی، از نظر دادهها کیفی و از نظر روش اجرای پژوهش از نوع داده بنیاد است. صاحب نظران و خبرگان دانشگاهی و مدیران آموزشی فعال در میدان عمل به عنوان جامعه پژوهش در نظر گرفته شدند که با روش هدفمند گلوله برفی با انجام 18 مصاحبه، تشحیص محقق این بوده است که اطلاعات گردآوری شده به نقطه اشباع رسیده است. ابزار گردآوری دادهها بررسی اسناد ملی و بین المللی مرتبط با موضوع و همچنین مصاحبه اکتشافی نیمه ساختار یافته بود. یافتهها: یافتههای پژوهش بیانگر آن بود که ابعاد شناسایی شده برای الگوی توانمندسازی مدیران دوره متوسطه شهر تهران شامل ابعادی چون تواناییهای عمومی، تواناییهای بلوغی، تواناییهای عقلانی-ادراکی، تواناییهای رهبری، تواناییهای بین فردی و تواناییهای سازمانی-مدیریتی می باشند. به منظور اعتباریابی الگوی نهایی، از تکنیک دلفی استفاده شد که بیانگر تأیید یافتههای پژوهش می باشد. نتیجهگیری: به گونهای که می توان گفت ابعاد الگوی توانمندسازی بدست آمده در این پژوهش ترکیب کاملی از پژوهش داخلی و خارجی است که در هیچ یک از آنها بعدی فراتر از این 6 بعد بدست نیامده است.https://jcoc.sbu.ac.ir/article_100609_ed74360c88bbe9fcfd35aa804ef66b80.pdfدانشگاه شهید بهشتیمشاوره شغلی و سازمانی2008-1626124520210120Identifying and Explaining Ways to Improve the Coaching Process in
Managing Organizational Talentشناسایی و تبیین راهحلهای ارتقای فرایند مربیگری سازمانی17720010052410.52547/jcoc.12.4.177FAزهره چناریکارشناس ارشد مدیریت آموزشی دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایرانمرتضی رضایی زادهاستادیار گروه علوم تربیتی دانشگاه شهید بهشتی, تهران، ایرانقنبر محمدی الیاسیدانشیار گروه مدیریت آموزشی، دانشگاه تهران، تهران، ایرانبهار بندعلیدانشجوی دکتری مدیریت آموزشی، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایرانJournal Article20190318The purpose of this study is to identify and explain ways to improve the coaching process in organizational talent management. The main framework of the research was qualitative which was used to collect data with a structured researcher-made interview. The statistical population of the research was human resources and coaching specialists. The research sampling method is purposeful and snowball. The research data was saturated through interviews with 15 experts in the field of human resources and coaching. Data from the interview were analyzed by Strauss and Corbin coding methods. The results of data analysis were 10 general categories. These categories include "effective communication between managers and employees", "creating accurate knowledge of managers and employees", "prerequisites for coaching in the organization", "facilitating the process of criticism and criticism of managers and employees", "process of facilitating and confronting employees", "facilitation the process of training and development of managers and employees", "build confidence in the ability of managers and employees", "facilitate the process of better implementation of decisions by employees", "improve performance appraisal system", "increase cooperation between managers and employees". According to the results of the present study, it is suggested to use 10 categories in each coaching process to improve and improve the coaching processهدف پژوهش حاضر شناسایی و تبیین راهحلهای ارتقای فرایند مربیگری در مدیریت استعدادهای سازمانی میباشد. چارچوب اصلی پژوهش کیفی است که جهت جمعآوری دادهها از ابزار مصاحبه نیمهساختاریافته محقق ساخته استفاده شد. جامعه آماری پژوهش، متخصصان حوزه منابع انسانی و مربیگری میباشد. روش نمونهگیری پژوهش، هدفمند و از نوع گلوله برفی است. درحقیقت، دادههای پژوهش از طریق مصاحبه با 15 نفر از متخصصان حوزه منابع انسانی و مربیگری به اشباع رسید. دادههای حاصل از مصاحبه به روش کدگذاری اشتراوس و کوربین[1] تحلیل شد. نتایج حاصل از تحلیل دادهها 10 مقوله کلی بود. این مقولهها شامل «برقراری ارتباط موثر بین مدیر و کارکنان»، «ایجاد شناخت دقیق مدیر و کارکنان از یکدیگر»، «پیش شرطهای مربیگری در سازمان»، «تسهیل فرایند انتقادپذیری و انتقادگری مدیر و کارکنان»، «فرایند تسهیلگری و مواجههگری کارکنان»، «تسهیل فرایند آموزش و توسعه مدیر و کارکنان»، «ایجاد باور به توانستن در مدیر و کارکنان»، «تسهیل فرایند اجرای بهتر تصمیم توسط کارکنان»، «بهبود سیستم ارزیابی عملکرد»، «افزایش همکاری مدیر و کارکنان» میشود. با توجه به نتایج پژوهش حاضر، پیشنهاد میشود در هر فرایند مربیگری از 10 مقوله مذکور جهت ارتقا و بهبود فرایند مربیگری استفاده شود.[1] Strauss & Corbinhttps://jcoc.sbu.ac.ir/article_100524_5077c080a448e94f5717b4e6cf84d047.pdfدانشگاه شهید بهشتیمشاوره شغلی و سازمانی2008-1626124520210120Identifying Factors Affecting Generous Leadership with Emphasis on Workplace Spirituality in Education in the Northern Provinces of Iranشناسایی عوامل موثر بر رهبری سخاوتمند با تاکید بر معنویت در محیط کار در آموزش و پرورش استانهای شمال کشور20122210059710.52547/jcoc.12.4.201FAپرویز پقهدانشجو دکترا مدیریت دولتی گرایش رفتار سازمانی، دانشگاه آزاد اسلامی،علی آباد کتول،ایرانسامره شجاعیاستادیار گروه مدیریت،واحد علی آباد کتول،دانشگاه آزاد اسلامی،علی آباد کتول،ایرانمحمود رضا مستقیمیاستادیار گروه مدیریت،واحد علی آباد کتول،دانشگاه آزاد اسلامی،علی آباد کتول،ایرانفریدون آزماگروه مدیریت ، عضو هیات علمی واحد علی آباد کتول، دانشگاه آزاد اسلامی، علی آباد کتول، ایرانJournal Article20200329The purpose of this study was to present a generous leadership model with an emphasis on spirituality in the workplace in education in the north of the country. The Delphi method of work has been used by 30 experts who have been involved in education for many years in the north of the country, and ultimately lead to the extraction and identification of variables, Was done. The results showed that staff training, forgiveness, organizational promotion, organizational justice in all leadership processes and practices, providing a happy environment in the organization, meritocracy in appointments, using low-level employees' opinions in decision making, and Appreciate Collaborators' Co-operative Components of Generous Leadership Mutual Respect among Co-workers, Self-Monitoring, Sincerity and Honesty for Working Behaviors, Observance of Prophetic Principles and Ethical Guidelines. Feelings of divine supervision have been known to the denizens of the denial of the components of spirituality in the workplaceهدف این تحقیق ارائه الگوی رهبری سخاوتمند با تاکید بر معنویت در محیط کار در آموزش و پرورش استآنهای شمال کشور بوده است. روش انجام کار بر اساس روش دلفی، بوده است که از نظر 30 نفر از خبرگان امر و متخصصینی که سالها در آموزش و پرورش استآنهای شمال کشور، با این امر، سرو کار دارند، استفاده شد و در نهایت منجر به استخراج و شناسایی متغیرها، گردید. نتایج تحقیق نشان داد آموزش کارکنان،، بخشایشگری، ارتقاء سازمانی، عدالت سازمانی در تمامی فرآیند ها و رویه های رهبری، فراهم کردن محیط شاد در سازمان، شایسته سالاری در انتصابات، استفاده از نظرات کارکنان سطوح پایین سازمانی در تصمیم گیری ها، تشکر و قدردانی از همکاری مشترک همکاران از مولفه های رهبری سخاوتمند واحترام متقابل بین همکاران، خود نظارتی، خالصانه و صادقانه بودن رفتارهای کاری افراد ،رعایت اصول ودستورهای اخلاقی نبوی، احساس نظارت الهی، امر به معروف ونهی از منکر از مولفه های معنویت در محل کار بوده اند.https://jcoc.sbu.ac.ir/article_100597_dbe7274e3564ab323c956cdaab2ccf0f.pdf